♪♫Bubble Music♫♪
حباب موسیقی
وقتی به بیمارستان رسیدم به اتاقش رفتم و او را دیدم و تبسمی به لب آورد.دستانش را گرفتم وهمراه گریه هایم گفتم فرزین چرا تو اینجایی ؟مگر وقتی خداحافظی کردیم قول ندادیم(و او هم همراه با من تکرار کرد )که همیشه و همه جا برای هم باشیم و کنار هم بمانیم آن موقع نگاهش به من مات شد دستان گرمش چون یخی درون دستانم قرار گرفت من نیز خودم را هرچه به این در و آن در زدم تا حرفی بزند ولی او دیگر رفته بود و دار فانی را وداع گفته بود. در یک روز سه شنبه ما عاشق هم شدیم و در یک روز سه شنبه نیز از هم جدا شدیم.
نظرات شما عزیزان:
آخرين مطالب
Design By : Pichak |